روشنفکری از جایی شروع شد که انسان های اولیه بر روی غار شروع به هنر نمایی و نشان دادن وجه برتری خودشان نسبت به همسایگان و اطرافیان خود شدند.با کشیدن نقاشی ها و اثراتی که هدفشان این بود,»نشان دادن وجود انسان».البته در آن زمان ویژگی های دیگری هم داشتند که مسلما به همه شان مربوط میشد,ریش و موی بلند.ریش و موی بلند یکی از ویژگی هایی است که از بدو تولد انسان نشانه ی روشنفکری بوده.
پس از این دوره دیگر مدرک معتبری برای بررسی دوره و جریان روشنفکری وجود ندارد,البته یکسری جریان هایی وجود دارد که چون مربوط به غرب میشود از موضوع ما خارج است.
روشنفکری در ایران برمیگردد به دوره ی مشروطه,در آن زمان روشنفکران قصد داشتند ایران را به سبک و سیاق اروپاییان بچرخانند یعنی مجلس برپا کنند و رای مردم هم نقشی در اداره ی کشور ولو هرچند کوچک داشته باشد.
مسلما پس از ظهور این روشنفکران در جامعه روحانیت تضعیف و تقریبا کنار گذاشته شد و روشنفکران بر پایهه تفکر غربی شروع به فعالیت کردند,یعنی نزدیک شدن به اروپا.
دوره ی دوم و جریان دوم روشنفکری میرسد به دوره ی رضا شاه و پس از پادشاهی او,در این دوره باز هم روشنفکران ایرانی (با ریش یا بدون ریش را خدا داند) از روشنفکران و روش های آن ها تقلید میکردند منتها کارهای مفیدی هم از قبیل ایجاد مدرسه و دانشگاه و…. هم انجام میدادند و کمی هم به تاریخ و فرهنگ «ایران» روی آوردند مثل تفکراتی از قبیل فرهنگ هزار ساله و…بزرگان این نسل هم فروغی، تقی زاده، جمالزاده و نیما یوشیج و…بودند.
پس از از کارافتادن و کنار رفتن نسل دوم روشنفکری در ایران نسل سوم پا به عرصه ی وجوری گذاشت,نسلی که غرب را شیطانی و منحوس میدانست و رویکگردی اسلامی داشت,نسلی که تقریبا به وجود آورنده ی انقلاب اسلامی بود و با تمام ایده های روشنفکری مردم و روشنفکران جنگید چهره های بارز این نسل هم جلال آل احمد و علی شریعتی و…هستند.
پس از بررسی نسل های مختلف روشنفکران در ایران میرسیم به نسل چهارم یعنی حدودا نسل ما.این نسل هر سه نسل قبلی را رد میکند(البته به جز شریعتی که طرفدار دارد و شاید هم کمی جلال آل احمد),شلوار سنبادی به پا میکند,مانتو خفاشی به تن میکند,به دنبال پیکسل های جدید در کتابفروشی ها سیر میکند,کافه نشینی را ادامه میدهد,سیگار را جزو جدای ناپذیر زندگی خود میبیند,پوتین های کاترپیلار می پوشد و مو بلند میکند,کتاب هایش روز به روز در کتابخانه های بزرگ و زیبا خاک میخورند و اون فقط کلماتی را که آخرشان _ایسم دارند از بر است,دنبال رویکامو,بوگارت,شاملو,بکت,فوکو,مشیری و… است و ریش هایش به زمین میرسند,به دنبال این است که آیا گشت ارشاد در کدام میدان و در کجای آن است تا بتواند با خیال راحت به مسیرش ادامه دهد و…,اصلا این هارا روشنفکر ندانیم و جزو نسل روشنفکران حسابشان نکنیم(البته اگر ادعای خودشان را نپذیریم),واقعا نسل ما در حیطه ی روشنفکری,چه چیزی برای عرضه دارد؟
پی نوشت:تقسیم بندی ها علمی و دقیق نیستند بلکه به قلم خود بنده نگارش شده اند و خالی از اشکال هم نمی تواند باشد,مهم اصل مطلب است.
یه کم بی انصافی نکردی در مورد روشنفکرای نسل چهارم؟!! بخصوص اونجایی که اون فقط کلماتی را که آخرشان _ایسم دارند از بر است!!!
در مثال مناقضه نیست :دی
یعنی داری دفاع میکنی؟خب آماده ام بشنوم.
یعنی با روشنفکری مخالفی؟
نخیر,با نمایش ِ تو خالی ِ روشنفکری مخالفم.
با اون مدلی که منم مخالفم رفیق.
پس که اینطور… گیر دادی به این نسل بی نوا… هر چند تقسیمبندیات دقیق نبود… اما خوب بود… راستی کار روشنفکری ِ بابک احمدی رو خوندی؟… کتاب خوبیه…
والا گیر ندادم ولی خب آزاد دهنده است یکم,تقسیم بندی مهم نبود مهم اصل مطلب بود.
نه,میخونمش.
موافقام… اصل مطلب مهمتره…
بعله
D: كافكا رو از قلم انداختي داداش
بـــــــــــــــــــــــــــــــــــعله! :دی
بعد يعني ما قبل از مشروطه روشنفكر نداشتيم؟
واقعا من نمیدونم که داشتیم یا نه,چیزیم که نمیدونم بیان نمیکنم.
خوب اومدی … خیلی خوب ! با سه نسل قبل کاری ندارم ولی نسل چهارم ات خوب بود .
می دونی اینقد تصورشون از منورالفکر بودن ، تاریکی و دود و اپرا و پیانو و غم و غصه … ست که یادشون رفته این همه ادا برای چیه و باید چه کنند؟
همیشه نسبیت حاکم هست و توو هر دسته ی اجتماعی استثناء هم وجود داره اما بیشترشون حرفایی کپی پیست شده تکرار می کنن و سیگار هم بهمن می کشن چون هدایت می کشیده !!!
بیشترشون دیوانه ان …
البته صادق «اشنو» سیگار مورد علاقش بوده,اون موقع بهمن نبوده :دی
مانتو خفاشی کی الان می پوشه دیگه؟
اسم خاص مدلشون رو بلد نبودم,کلا از این مانتو گل و گشاد ها :دی
به هر حال که من تا حد زیادی باهات موافقم… بابت این وضعم متاسفم.. متاسفم که حتی صدای روشنفکرای واقعیمون هم یا مجبوره که در نیاد یا اگر در بیاد در جا خفه می شه!
دقیقا,مرسی.
سیگار بهمن یا نه مسئله اینست…!
احساس می کنم نسل چهارم رو یه جور روشنفکرنما معرفی کردی…!…مطمئنم..!
مگه میشه نتونی کامنت بزاری؟!
من همه رو نگفتم,کسایی رو گفتم که تعدادشون خیلی زیاده و جامعه رو دارن به دست میگیرن(جامعه ی روشنفکری رو).
درست شد مشکل کامنت گذاری.
فکر کنم سیگار بهمن ر هم به لیست نشانه روشنفکری اضافه کنی ..بهمن بودنش خیلی مهمه …
آره درسته :دی
از نسلی که اسطوره هایش امثال رضا زاده هستند که عمر پهلوانی اش به ده سال هم نرسید
نسل باتوم و عقده و خانه ی خالی (!؟)
بیش از این اتنظار نمی رود آخر
رضا زاده مگه اسطوره است!!؟
فرق ما با نسل قبل اینه که پایه ایدئولوژیک بسیار ضعیفی داریم و به به عقایدمون اعتقاد ضعیفی داریم.شاید به خاطر بمباران اطلاعاتیه عصر ماست که اونقدر اطلاعات به ما می رسه که فرصت تحلیل کمتری برامون می مونه.فقط خورنده اطلاعات شدیم. واین بی ایمانی شاید هم به قول هانتینگتون (شاید )ایدئولوژی ها به پایان رسیدن.
این همه ایدئولوژی هیچ کدوم در تاریخ نتونستن درخشان باشن
در ضمن بنده خودم رو روشنفکر می گیرم با توجه به اینکه نسبت به جامعه و خودم اندکی خود آگاهی دارم وانتقاد
قبول دارم حرفت کاملا درسته یکی از دلایلش همینه.
البته برای نسل چهارم روشنفکر نما رو گفتی ء والا راستش من تا حالا روشنفکر واقعی ندیدم یا شاید دیدم و نشناختم آخه مشخصه خاصی ندارن که!
یه سوال : کلا روشنفکر چیکار می کنه؟(آیکون قیافه متفکر)
منم نمیدونم :دی
مهم توليدي مطلب شماست . اين روزها كه همه با كپي كردن كار خود را راحت كرده اند خواندن مطلبي توليدي لذت بخش است.
مرسی,لطف دارین شما.
سلام
من شما رولینک کردم.
متشکرم.
اتفاقا به نظر من بسیار علمی و دقیق نوشته شده بود…. من که اسمم را گذاشته ام تاریک فکر….
مرسی,فکر خوبیه منم خودم فکر کنم یه چیزیم تو همون مایه ها :دی
سلام
مرسی از بابت » اشنو » …
نمی دونستم . اون روشنایی که باهاشون در ارتباطم ، بهمن می کشن ، وقتی من پرسیدم چرا این تراکتورو دود می کنین؟ ، باد به غبغب انداخته ، فرمودند : هدایت توو کافه نادری می شسته ، فکر می کرده ، می نوشته ، بحث های اجتماعی – سیاسی می کرده بارفقا و بهمن می کشیده …
ببخشید برا اطلاعات غلط .
خواهش میکنم,حالا شاید منم اشتباه کرده باشم به هر حال شنیده ها را نباید باور کرد!
سلام دوست من . اولین بار بود که به اینجا میرسیدم اما مطالبت یک حالت صمیمی خاصی داشت که تا آنجا که توانستم پستهایت را خواندم . موفق باشی .
مرسی لطف کردین.
من روشن فکر نیستم !!
نظری ندارم .
آخـــــــــــــی :دی
اول اینکه ظهر که اومدم برام پیجت باز نشد و پیام فولتور میومد
آما اصل قضیه روشنفکرای نسل ما….به نظرم عادلانه نبود
چیزایی رو که گفتی قبول دارم تا یه حدی
اما کلا تا این حد هم نیست
اسم خاصی تو ذهنم نیس اما این دلیل بر نبودنش نمیشه
والسلام
neveshtehat kam kam dare pokhte mishe ali
va in aalie
=)
فارسی بنویس آبجی.و ممنونم.
از این سیر تاریخی و مقایسه نسل ها پیرامون مقوله روشنفکری لذت بردم.براوووو…
متشکر نظر خاصی نداشتی؟
روشنفکران مثل خانمهای طناز و عشوهگر هستند، با آنها باید دمی خلوت کرد و ساعتی گپ زد؛ آنها نه برای ازدواج و نه برای کسب مقام وزارت مناسب هستند.
درسته ولی موضوع بحث کاملا متفاوت بود…من میگم اصلا روشنفکر به معنای واقعی داریم آیا؟
راستش اولش که عنوان روشنفکری و اینها را دیدم اصلن تمام رغبتم به خواندن متن از دست رفت. نگاهی به آخر نوشته ها کردم و دیدم بحث ِ دسته بندیهاست. کمی مایل شدم به خواندم. دلم میخواست جای روشنفکر میگفتیم «روشنشعور»
روشن شعور که داریم ولی کم!
میخونمت.سوال آخرت واقعآ تآمل بر انگیزه،جواب من اینه که این نسل اساسآ چیزی تولید نکرده که بخواد عرضه کنه.بیشتر ترجمه های ناقص و ژست روشنفکرانه و تکرار مکررات بوده.
درسته ولی آخرش چی؟نباید چیزی تولید یا عرضه شه؟
آخرش نفهمیدیم روشنفکری یک چیز خوبیه یا یک جور فحشه!
بستگی داره در چه موقعیتی به کار بره :دی
سلام
علیک سلام
اااا…اين چه حرفيه؟ روشنفكر به معناي واقعي داريم،يكيش من!
بعله خوشبختم!
سلام.مطلبتون به خصوص پاراگراف اخر بسیااااااااار عالی بود.یعنی پاراگراف اخر دقیقا چیز هایی بود که بارها بهش فکر کردم مخصوصا قسمت سیگار و قسمتی که نوشتید:اون فقط کلماتی که اخرشان ایسم دارد از بر است! این قسمت وااااااااااااااااقعا شرح حال روشنفکرنماهاییه که معمولا وبلاگ نویس هم هستن.من دوستی داشتم(خداروشکر دیگه ندارمش) که معتقد بود سیگار تفریح روشنفکرانه س و همچنین وبلاگش پر بود از ایسم هایی که معنیشونو نمیدونست.به طور مثال مازوخیسم رو به هر مناسبتی در هر پستی و درباره ی هر موضوعی به کار میبرد و بارها خودشو یه مازوخیست معرفی میکرد و دوبار بنده و یک بار هم یکی از دوستانمون بهش گفتیم مازوخیست معنی خوبی نداره لا اقل معنیش اونی نیست که تو با افتخار به خودت نسبت میدی!اما نمیخوااااااد بفهمه و همچنان ادامه میده!
تو کتاب فرهنگ تفسیری ایسم ها نوشته:مازوخیسم نوعی بیماری جنسی است،یعنی ازار طلبی جنسی !!!
راستش من میخوام مطلبی درباره ی سیگار و روشنفکر نمایی در سطح عامیانه و خودمونی تو وبلاگم بنویسم ولی قبلش گفتم یه چرخی بزنم و ببینم قبلا چه مطالبی در این باره نوشته شده که به وبلاگ شما رسیدم.اگر اجازه بدید ممکنه امشب موقع نوشتن پستم چند جمله از مطلب شمارو کپی کنم و لینک وبلاگتونم بذارم تا مطلبم کامل تر باشه.اجازه هست؟
سلام.نبودم من مدتی ولی باشه مشکلی نداره.
راستی مانتو خفاشی نه مانتو پانچ:) من یکی داشتم اما باهاش ژست روشنفکری نمیگرفتم واقعا!
اصلا بچه تر از این حرفا بودم!!!